امیدوارم هر کسی که لیاقتش رو داره موفق بشه. (مطالبی که زیر آنها خط کشیده شده نامفهوم بوده اند) ویراستار:رحمان علیزاده
موزه در معنای مدرن آن در قرن ۱۷ در اروپا گسترش یافت .اولین بار در انگلستان در سال۱۶۸۲ در دانشگاه اکسفورد توسط ایلیس اشمول به معنای چیزهای عجیب و نایاب و چیزهایی که از کشورهای دیگر آورده شدهاند
موزهها را می توانیم به دستههای متفاوت تقسیم کنیم :
۱-موزههای مجموعهای مثل موزههای ملی-باستانشناسی-هنر-تاریخ-مردمشناسی-منابع طبیعی-علم-زمین شناسی-صنعتی-نظام
2-موزههایی که توسط کسانی ایجاد می شوند مثل موزههای دولت-شهرداری-دانشگاه -خیریه -شرکتهای تجاری-شخصی
مواردی که فکر می کنم لازم است یک موزه داشته باشد: 1-جمع کردن فرهنگ و میراث ملی در یک نقطه؛ ۲-جمع کردن تاریخ برای حافظه ملت؛ ۳-در تماس قرار دادن فرهنگها با هم ۴-فهمیدن فرهتگ و تاریخ یک ملت
گفتگوی پی یر کابان با مارسل دوشان
کتاب گفتگوی خبرنگاری است با دوشان که در ان از وی سوالاتی می پرسد
اما این متن برداشت شخصی من از این گفتگو است
دوشان فرزند چهارم یک خانواده هفت نفری است که پدری محضردار دارد
وی دارای آثاری در هنرهای معاصر است که خود به آنها چیزهای می گوید
وی سعی در عوض کردن معنا و مفهوم انچه در اجتماع و در افکار عمومی
است می پردازد و وی را چهرای ماندگار می کند .
به گفته وی نفس کشیدن را بیشتر از زندگی کردن دوست دارد ودر این گفتگو
چون منتقدی از خود واز اثار خود بحث می کند وی تمام اثار خود و عقاید خود را
بدون هیچ ترسی مورد نقد خود قرار می دهد وتوجهی هم به بعضی از نقضیات
حرفهایش نمی دهد شاید این هم از زیرکی او باشد که باز خود را مورد تردید
قرار می دهد
وی خود را انسانی تنبل و کسی که هیچ میلی به داشتن همسر.خانواده.ماشین .ویلا
وغیره معرفی می کندوحتی به شهرت رسیدن جهانی خود را شانس و بخت میداند
به هر صورت اینطور به نظر میرسد که وی در انکار هر چیزی که می بیند و وجود
داردبرمی اید و با ان به ضدیت می پردازد واین کارهای خود را کاری با مزه و کارهای
که برای اتلاف وقت می باشد معرفی می کند ومیگوید برای امرار معاش معلم خصوصی
وزبان فرانسه می شود و ان انسانها را انسانهای با مزه معرفی می کند این کلمه با مزه
همواره در سر زبانش است شاید گریزی زیرکانه باشد از چیزهای که نمی توان بیان
کند
وی خود را فارغ از هر گونه وابستگی مالی ومعنوی می د اند ولی در عمل دارای همه
انها است وقتی از وی سوال شد که به خدا اعتقاد داردیا نه وی خدارا عنصری ساخت
دست بشر معرفی می کند ولی دست به رد خدا نمی زند بلکه خدارا ساخت دست انسانهای
مثل من و شما معرفی می کند
انسانی که تمام اتفاقات زندگی خود را اتفاقی می داند حتی اثار خود را.من نمی توانم باور
کنم کارهای وی اتفاقی و بازی باکلمات باشد شاید ادیسون اتفاقی مشهور شد ولی انیشتن
بطور اتفاقی مشهور نشد .
انسانی که خود را طوری ضد اجتماع معرفی می کند نبایست گفت چون ساعات متمادی
در خانه مینشیند و حتی در مواردی به افتتاح نمایشگاه خود هم نمی رود انسانی منزوی است
بلکه انسانی است که تحمل شنیدن حرفهای تکراری را ندارد و بازیرکی تمام از این کار سر باز
می کند
انسانی که در اثر شکتن اثرخود(شیشه) ناراحت نمی شود و می گوید برایم مهم نیست می توان گفت
خیلی هم مهم است که لای دو شیشه دیگر قرار می دهد وان را بصورت اثری ممتاز در می اورد
در مقابل چنین انسانی که کلام اخرش این است [همیشه این دیگرانند که میمیرند] باید به دیدی تردید
امیز نگریست
گزارش کار
pdf عکس ماکتهاو قراردادن در بخش تازه هاشوراي بينالمللي موزهها
I. C. O. M.
طبق آخرين آمار كه در اجلاس ايكوم در ملبورن اعلام شد، در جهان و در حال حاضر حدود 000/50 موزه مشغول فعاليت هستند، يعني به طور ميانگين در هر كشور حدود 330 موزه.
كشورها را ميتوان از نظر تعداد موزه به دو فصل تقسيم كرد.
نوع اول: كشورهاي پر تعداد از نظر موزه شامل كشورهاي اروپاي غربي و روسيه، آمريكاي شمالي و استراليا، هريك تقريباً 1000 موزه و يا بيشتر دارند.
نوع دوم: كشورهاي كم تعداد از نظر موزه شامل كشورهاي آسيايي ، آفريقايي. و كشورهايي كه در آمريكاي جنوبي و مركزي قرار دارند.
در بين كشورهاي نوع دوم، فعاليت موزهداري و تعداد موزهها در كشورهاي چين، هند، آرژانتين. رژيم صهيونستي، مكزيك، برزيل و ژاپن بيش از بقيه است.
در ايران 140 موزه وجود دارد كه در مقايسه با تمدن، قدمت، تعداد ابنيه و آثار و … خيلي پايين است (حسب مصاحبه جناب آقاي بهشتي رياست محترم سازمان ميراث فرهنگي در ايران قريب يك ميليون اثر ميراثي داريم. لذا تعداد ما به مجموعه ميراث فرهنگي خودمان و در مقايسه با كشورهاي نوع اول بسيار پايين است).
بالاخره اين كه در جهان و تا ژانويه 1996 تعداد 496 اثر به عنوان ميراث جهاني به ثبت رسيده است كه 350 اثر ارزش ميراث فرهنگي، 102 اثر ارزش ميراث طبيعي و 17 اثر واجد هر دو ارزش بوده است.در اين مجموعه تعداد آثاري كه از ايران ثبت شده در محدوده انگشتان يك دست است.
خواستهها و تمايلات مردم و نيز ابعا علمي و پژوهشي و ايجاد موزههاي تخصصي قائل هستند و ما در چه سطحي قرار داريم و آيا همين آمار نقش موزهها در توسعه فرهنگي آن كشورها را نشان نميدهد و نيز نميگويد كه چه راه طولاني و پر پيچ و خمي را در پيش داريم و چه قدر ضرورت دارد تا همه دست بدست هم بدهيم و همراه هم باشيم، دوست هم باشيم، ياور هم باشيم تا اين نقش را به موزههاي خود بدهيم.
ما بيش از آنها ميراث منقول و غير منقول فرهنگي داريم ولي كمتر از اين ميراث عظيم استفاده كردهايم.
ما تاريخ و تمدن طولاني تر و گستردهتر و نيز پر محتواتر داريم ولي خوب آنها را به نمايش نگذاشتهايم. تفاوت ما در اين است كه كمتر خود را ميشناسيم، كمتر انگيزه داريم و كمتر ميتوانيم در راه اهداف ملي با هم كار كنيم.
معرفي ايكوم
ICOM مخفف International Council Museums
به معني شوراي بينالمللي موزههاست.
اين سازمان در سال 1946 و بنا به پيشنهاد يك شهروند آمريكائي به نام چانسي . جي. هاملين (Chancey J. Hamlin) تأسيس شده و اولين مجله خود را بنام مجله موزهها با همكاري يونسكو منتشر كرد. اين سازمان تا امروز 55 سال كه فعاليت ميكند.
ايكوم بنا به ماده يك اساس نامه خود سازمان نيمه دولتي مشتمل از موزهها و كاركنان حرفهاي موزه است كه براي اشاعه منافع موزه شناسي و ديگر رشتههاي وابسته ايجاد شده است.
اهداف و موضوعات اصلي كار ايكوم كه در مادة 3 اساس نامه آمده عبارتند از:
الف) تشويق و حمايت از ايجاد، توسعه و اداره حرفهاي تمامي انواع موزهها.
ب) تعالي فصليدن به امر شناخت و فهم طبيعت، كاركرد و نقش موزه ها در خدمت به جامعه و توسعه آن.
انواع موزه:
موزههاي تاريخي
همه موزههايي كه مجموعههايشان از ديدگاه تاريخي تشكيل و عرضه شدهاند موزه تاريخي شمرده ميشوند، و هدفشان اساساً ارائه مستند تسلسل زماني به يك رشته رويداد يا مجتمعي نمايانگر لحظه اي از يك لحظه متحول است. مدرنترين اين موزهها تمام تاريخ يك كشور، يك منطقه يا يك شهر را (همراه با تاريخي طبيعي يا جغرافياي آن از زمان پيدايش آن تا عصر حاضر، و بدون ناديده انگاشتن ديدگاههاي واقعي رشد، از قبيل دسترسي به زمين رشد شهري، نمايش ميگذارند. علم و هنر را تلفيق مي كنند، از انواع وسايل سمعي ـ بصري كمك ميگيرند، و مكان عمدهاي به اسناد مكتوب، به بازسازيها و مدلهاي اقليمي، و به نقشهها اختصاص ميدهند. نمايشهايشان غالباً در بناي كهن. كه خود يك نماد تاريخي است، صورت ميگيرند.ساير انواع موزههاي تاريخي مشتملند بر موزههاي واقع در مواضع باستانشناسي، موزههاي مستقر در يك بناي تاريخي يا در يك ميدان جنگ و نيز موزههاي يادبود شخصيتها.
اين موزهها معمولاً جنبه تعليمي دارند و بازسازيها و مدلهايي را در بر ميگيرند. مخازن و تالارهاي مطالعه در اين بناها فضاي عمدهاي را اشغال ميكنند، چون وسعت موضوعات موردنظر چنان است كه دانش مربوط به آنها بيوقفه پيشرفت ميكند.
موزههاي علمي
موزههاي علوم طبيعي، موزههاي علوم كاربردي و موزههاي فني (به استثناي موزههاي تاريخ علوم و فنون، كه تاريخي شمرده ميشوند) در زمره موزههاي علمي قرار دارند. وظيفه موزههاي علمي اين است كه روحيه و ذهنيت علمي را به صورت سهبعدي منتقل كنند، تمايل طبيعي به دانش را برانگيزند، اطلاعاتي در مورد پژوهشها و پيشرفتها بدهند، به هر فردي احساس مشاركت در پيشرفت فني را فصلند، و درك و قدرداني نسبت به حفظ محيط طبيعي از ديدگاه اقليمي و تاريخي را تشويق كنند، تا بينندگان را با سير تحول طبيعت و بشريت آشنا سازند. همه اين موزهها شئ واقعي را (اعم از اينكه موجود طبيعي باشد، يا ماشين مصنوعي و با مدل آن (به صورت اسلايد تمام پرده رنگي، ماكت يا نمونه متحرك) و با نمايش (يعني تجربيات فيزيكي، بازسازيهاي كيهاني يا گردشهاي علمي) پيوند ميدهند. هدفشان اساساً تعليمي است، و فعاليتهاي آموزشي آنها بسيار مهم و بدور از تمركز هستند. بعضي از موزهها نمايشگاههاي قابل حمل و سوار كردن به راه مياندازند تا به مناطق دورافتاده و محروم از موهبات تكنولوژي خدمت برسانند؛ برخي ديگر، مانند موزه كلكته، از موزههاي بسيار استفاده ميكنند؛ عدهاي نيز انواع تسهيلات را در اختيار مدارس فاقد آزمايشگاه و كارگاه ميگذارند، همچنان كه در ميلان ديده ميشود. موزههاي علمي محتملاً مواظبت شدهترين و پرفعاليتترين موزهها هستند. پيشرفتشان در موزهشناسي و در فنون ارائه از همه حياتيتر بوده است.
موزههاي تخصصي
اگر چه همه موزههاي تخصصي را ميتوان در طبقهبنديهايي كه ديدم گنجاند، ليكن نفس تخصص بودنشان مسايل ويژهاي براي آنها پديد ميآورد. بسياري از اين موزهها از فعاليتهاي محدود اقتصادي حكايت ميكنند (از قبيل كاوشهاي كاني، صنعت كفاشي) و در اينگونه موارد، كم و بيش به صنعتي كه در آنها مصور شده وابسته هستند، موزههاي ديگري به معرفي يك فعاليت هنري ميپردازند (نظير تئاتر، خيمهشببازي، موسيقي، سينما) و جنبه هاي هنري و فني.
ميتوان در همين مقوله از موزهها يي نام برد كه يك فصل از جامعه هستند، مانند فصلي مختص كودكان در يك موزه يا موزههاي ويژه نابينايان
موزههاي منطقهاي
موزههاي منطقهاي، يا محلي، كه به معرفي همه جنبههاي (طبيعي، تاريخي و هنري) يك استان يا ولايت ميپردازند و نظاير آنها را ميتوان در اروپاي غربي يا شرقي، هند، مكزيك، شيلي و كانادا يافت، از حيث تعداد ارزشهايشان واجد اهميت هستند و در عين حال اينها هم مربوط به جامعهاي هستند كه از نظر فرهنگي همگي قابليت جذب بازديدكننده را دارند
از اين رو نخستين مسئوليتشان ارائه بازتابي از اين جامعه و ارزش فصليدن به سنن و روح خلاق آن است؛ مسئوليت دومشان گشودن آن جامعه به روي جهان بروني است، بويژه با ايفاي نقش امتداد موزههاي مركزي، كه ميتوانند آثار يا مجموعههايي را كه ميراث فرهنگي و طبيعي، ملي و بينالمللي را مصور ميسازند به رسم امانت برايشان بفرستند.
موزههاي فضای آزاد
اشارهاي لازم است به موزههايي كه يك بناي مشخص و مختص نمايش، بلكه در محدوده يك باغ يا يك پارك مستقر شدهاند، و اشياء آنها را در هواي آزاد عرضه ميگردند. اين موزهها به همه رشتههاي علوم متكي هستند، ولي مسايل خاصي از حيث موزهشناسي و موزهنگاري مطرح ميكنند. بدينسان در بين آنها به موزههاي مردم شناسي، موزههاي علوم طبيعي، موزههاي باستان شناسي، موزههاي هنري و موزههاي تاريخ و فنون برميخوريم. در اين موزهها اگر چه مديريت، خدمات و مخازن در ساختمانهاي وسيعي مستقر هستند، معهذا مسايل خاصي در موارد نگهداري اشياء و جريان ديداركنندگان باقياند. به سبب حالت پارك مانندشان، اين موزهها بسيار جذاب هستند و ديداركنندگان غالباً آنها را «سرزندهتر» از موزههاي سنتي مينگرند. به علاوه، ابعادشان پذيراي از جمعيتي پرنفرتر از هر نوع موزه ديگر را ممكن ميسازد از نقطه نظر ارائه، در اين موزهها امكانات بازسازي تصنعي اقاليم به وجهي رضايت فصلتر از آن كه در موزههاي سرپوشيده ميسر ميشود فراهم است. ليكن خطري نيز در كار است، و آن وسوسه «جعل» است، به ويژه در مورد موزههاي مردمشناسي در هواي آزاد، سرانجام، نگهداري، به علت عوامل آب و هوا، در اين موزهها مشكلتر است. چرا كه مجموعهها بدون حفاظي در هواي آزاد ميمانند و تحت تأثير تغييرات حرارت و رطوبت قرار ميگيرند بدون اينكه راهي براي ممانعت يا اصلاحي وجود داشته باشد.
بناهاي تبديل شده به موزه
اغلب موزههايي كه در فاصله سالهاي 1800 تا 1950 بوجود آمدند درون بناهاي موجود تاريخي جا داده شدند:از جمله لوور در پاريس، آرميتاژ در لنينگراد، اوفيتزي در فلورانس، پرادو در مادريد، در تبديل اين بناها به موزه، گاه مسائلي مطرح ميشوند كه تبديل آنها را با مشكل مواجه ميسازد، همچنين محدوديتهايي را به ملاحظه خصوصيات زيبايي شناختي و تاريخي خود باعث ميشوند. «موقعيت اين گونه موزهها به ندرت خوب است، چرا كه در مركز تاريخي شهرها واقع شدهاند، و در نتيجه مشكلاتي از حيث عبور و مرور و نيز امكان دسترسي به همراه ميآورند. رطوبت ديوارها و جو دروني بنا غالباً به مجموعهها آسيب ميرسانند. نور طبيعي، گاه نامكفي است، و گاه خيره كننده، بطوري كه ميبايد بر تعداد پنجرهها افزود و يا از آن كاست. فضا به قدر كافي انعطافپذير نيست، تجهيزات موزهنگاري ميبايد براي كار در سطوح نامناسب تطبيق داده شود. بطور كلي حالت صميمانه اين بناها آنها را بيشتر در خور موزههاي نقاشي، موزههاي يادبودي، موزههاي تخصصي تاريخي، و حتي نمايش مجموعههاي خصوصي ميسازد. جنبه تعليمي موزهنگاري معاصر در اينها به آساني جامه عمل نميپوشد، و به استثناي چند بناي وسيع از قبيل لوور و ورساي، اين موزهها نميتوانند در آن واحد پذيراي عده زيادي از مراجعان بشوند.» مسأله ديگري كه بايد به آن توجه نمود، ايمني مجموعههاست، خصوصاً كه بناهاي تاريخي عموماً بيش از ساير موزهها در معرض خطر حريق و يا سرقت هستند. با وجود تمامي اين مشكلات، تمايل به استفاده از اينگونه بناها در سرزمينهايي كه از اين لحاظ غني هستند، همچنان وجود دارد. اما نكته درخور توجه در اين بناها اين است كه مجموعههايي كه در آنها گردآوري و به معرض نمايش گذارده ميشوند، بايستي با حالت بنا تناسب و مطابقت داشته باشد. (به عنوان مثال نبايد يك مجموعه فولكلور را در يك كاخ و يا مجموعه هنري غير مذهبي را در يك كليساي قديمي به نمايش گذاشت.
بناهايي كه به عنوان موزه ساخته شده اند:
هر چند كه پيدايش موزه حداقل به قرن سوم پيش از ميلاد باز مي گردد، اما ميتوان گفت طراحي ساختمانهايي با عملكرد خاص، براي موزه، در اواخر قرن 18 آغاز شد. در اين دوران معبد ـ موزهها يا كاخ ـ موزهها شكل گرفتند كه معمولاً به تقليد از معابد يوناني ساخته ميشدند. پس از آن در دوران معماري معاصر از ديدگاهي متفاوت به معماري موزهها پرداخته شد. در ادامه، ويژگيهاي اين دو نوع معماري بررسي ميگردد.
الف ـ معبد ـ موزهها يا كاخ ـ موزه ها
اينگونه موزهها، ساختمانهايي با خصلت يادبودي هستند، و معمولا منظر برونيشان تقليدي از معابد يوناني است: با ستونهاي رديف شده پيشاني مثلثي شكل و تزئين ثقيل كلاسيك. همانند موزه هنري مستروپوليتن در نيويورك، تالار ملي هنر در واشنگتن دي. سي. و تالار ملي در لندن اين روش در موزهسازي در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و در طي قرن نوزدهم ادامه يافت. تالارهاي درون اين موزهها از مرمر يا سنگ سخت پوشيده شدهاند. «سقف مرتفع دارند، به پلكانهاي وسيعي كه گاهي تا يك سوم از فضاي موجود را اشغال كردهاند مجهز هستند، مسيرهاي ناراحتي را براي مراجعان فراهم آوردهاند، و روشنايي در آنها از ارتفاع بيش از اندازه ميتابد ـ اينها همه عناصري هستند كه به قصد تأكيد بر ارزش مجموعههاي شاهكارها ور جوي جدي و تقريباً مذهبي طرح شدهاند. چشم بيننده بايد از جلال قرون گذشته تسخير و خيره شود … در همه اين بناها فضاهائي كه به مخازن و خدمات اختصاص يافته، كم و نامناسب است، بطوريكه كاربرد چنداني ندارد» از جهتي ميتوان موزه فلسطين اشغالي را در بيتالمقدس و تالار ملي، اثر ميس وان در روهه را كه در برلن غربي واقع شده، و هر دو در طي دهه 1960 ساخته شدهاند. نمايانگر مفهوم نوين معبد ـ موزه دانست.
اين نوع موزهها معمولاً در مركز شهرهاي قديمي ساخته ميشوند و براي اينكه با نيازهاي جامعه امروزي منطبق گردند. هزينه و زحمت زيادي صرف آنها ميگردد. از طرف ديگر، اينها خود، به انبيه تاريخي بدل ميشوند و همين مسأله توسعه آنها را با اشكال روبرو ميسازد. «راه حل هايي كه براي دگرگون ساختن و مبدل كردن اين بناها به موزههاي مدرن اتخاذ ميشوند معمولا جنبه بنيادي دارند: از قبيل نصب سقفهاي كاذب يا طبقات واسط حذف نور طبيعي با كم كردن پنجرهها و سقفهاي شيشهاي، تقسيم فضاي تالارها، حذف نقاشيها و مجسمههاي تزئيني و غيره. در موارد متعددي حياطهاي دروني را به منظور استقرار مخازن پوشاندهاند، و امتدادهايي از بنا در زمينهاي هم جوار ساختهاند».
ب ـ موزههاي جديد.
چنانچه اشاره شد تا دهه 1950 موزهها به عنوان پوسته زيبايي براي مجموعههاي نهفته در آن در نظر گرفته ميشدند. پس از آن نيز بسياري از بناهايي كه به عنوان موزه ساخته شدهاند، جنبه يادبودي يافتند و بدين سان اينها نيز از همان مفهوم معبد ـ موزه و يا كاخ ـ موزه پيروي كردهاند. معماران بزرگي مانند لوكوربوزيه سوئيسي و ميس راندرو و فرانك لويدرايت آمريكايي، در موزههاي توكيو، چانديگار، برلين، و موزه سالومون آر. گوگنهايم در نيويورك كوشيدهاند عملاً انديشههاي خود را در زمينه موزه شناسي نشان دهند «اين گونه راهحلها به ندرت موزههاي واقعاً كارآيي بوجود آوردهاندجداي اينكه منظرشان شهرت آنها را تأمين كرده باشد، اين بناها در واقع از ديدگاه بروني آفريده شدهاند، و فضاي درونشان، گو اينكه گاهي درخور نمايشگاههاي آثار همخوان با معيارهاي زمان ساختمان آنهاست، نميتواند با دگرگونيهاي بيوقفه مفاهيم موزهشناسي وفق داده شود.» البته در اينجا بايد بيان كرد كه از لحاظ طراحي معماري ميان موزههاي خصوصي يا نيمه خصوصي (داراي هيأت امنا يا شورا) و موزههاي عمومي تفاوتي وجود دارد. در موزههاي نوع اول نظر مدير و كاركنان علمي، در گزينش معمار بسيار مؤثر است. از اين جهت مسئولان موزه برنامهريز طرحي هستند كه معمار ملزم به اجراي آن است، ولي در موزههاي عمومي، معمار از جانب كساني به غير از كاركنان موزه به آنان تحميل ميگردد ولي مديريت موزه ديگر از آنچنان آزادي براي برنامهريزي برخوردار خواهد بود، بنابراين ميتوان گفت: طراحي موزههايي موفقيتآميز بوده است كه بسياري از آنان ، آنچنان آوازه بلندي ندارند و بوسيلة معماران عموماً گم نامي ساخته شدهاند كه تمايل به همكاري نزديكتري با كاركنان موزه، كه قادر بودند برنامه دقيقي تهيه كنند، داشتهاند. همانند موزه ادمونتون در كانادا، موزه هنرها و سنن مردمي در پاريس، موزه آثار عتيقه سيسيل در سيراكوز و مجتمع موزههاي مدرن مكزيك. ويژگي اين موزهها عبارت است از: «استفاده اصولي از پيشرفتهترين مصالح و فنون تقسيم فضايي سطوح مختص خدمات و مناطقپذيرش مراجعان، ايجاد فضاهايي با حجم انعطافپذير جهت نمايشگاههاي ثابت و موقت، گسترش مخازن و تسهيلات پژوهشي و مطالعه دقيق نقشهاي كه در ارتباط با نقشة كلي شهر و امكانات حمل و نقل و پاركينگ باشد.»
خصوصيات فيزيكي ساختمان موزه با عملكرد صحيح
خوانايي مسير: در طراحي يك موزه به منظور نمايش، بايد به نكات خاصي توجه نمود تا بازديد كنندگان از موزه بتوانند به راحتي و بدون اينكه در فضاهاي پيچدر پيچ آن سر در گم گردند به راحتي در مسيري روشن به حركت در آمده و از كليه سالنهاي نمايش در صورت تمايل از ساختمان موزه خارج شوند.
تناسبات اشياء با سالنهاي نمايش: تالارهاي نمايش ميبايست كه متناسب با ابعاد و اندازههاي سورههاي نمايش انتخاب شود. براي مثال در سالني بزرگ به نمايش در آوردن آثار ظريف و كوچك كه بازديد كننده مي بايست در فاصله نزديك به آن قرار گيرد به هيچ وجه مناسب نيست و بالعكس آثار هنري در اندازههایي بزرگ را در تالارهاي كوچك به نمايش در آوردن صحيح نميباشد.
ايجاد ارتباطي با فضاي بيروني از آنجايي كه عموماً سالنهاي نمايش اشيا و آثار مختلف در موزهها فضايي بسته را تشكيل ميدهند و نورهاي غير مستقيم طبيعي و مصنوعي روشنايي اين مكانها را تأمين ميكنند ميبايست در مسير حركت بازديد كنندگان مكانهايي را جهت ديد به فضايي باز و نور گل و گياه ايجاد نمود تا از احساس دلتنگي از يكنواختي مسير حركت بازديد كننده كاسته شود و وي را تشويق به ماندن نمايد.
ايجاد نمايشگاههاي موقت در زمينه هاي هنري: به منظور هرچه فعالتر كردن ساختمان يك موزه ميبايست در جوار عملكرد اصلي يك موزه كه همانا تالارهاي نمايش، در دورههاي طولانيتر برگزار ميشوند، يك سري تالارهاي آزاد به منظور برپايي نمايشگاههاي دورهاي و فصلي از آثار با ارزش در زمينههاي مختلف هنري از هنرمندان قديمي و يا معاصر (در رابطه با طبيعت) پيشبيني نمود. تا همواره برنامههاي جديدي به منظور بازديد افرادي كه قبلاً از تالارهاي اصلي و دائمي موزه ديدن كردهاند فراهم نمود. و تا ارتباط اينگونه افراد با موزه همواره حفظ شده باشد.
ايجاد فضاي تحقيق و كتابخانه: ايجاد فضاهايي به منظور تحقيق و آموزش در زمينههاي خاص، به رشد و تكامل ذهني و فرهنگي افراد علاقهمند كمك مؤثري مينمايد. به طور مثال وجود كتابخانهاي با كتبي در زمينههاي مختلف موجود در موزه به منظور تحقيق افراد علاقهمند.
ايجاد سالن نمايش: وجود سالنهاي نمايش فيلم، اسلايد، سخنراني و غيره به منظور آموزشهاي سمعي و بصري به مراجعين چنين مراكزي.
اموزش فني و حرفهاي: ايجاد كلاسهاي آموزش تئوري و عملي به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و آموزش جوانان كشور و تشويق به فراگيري هنرها و فنها و آموزش مرمت اين گونه آثار و خلق آن.
غرفههاي فروش و بوفه و چايخانه و …. در كنار اين عملكردها ايجاد فضايي مناسب در بهترين نقطه از ساختمان با ديدي متنوع و جاذب جهت استراحت مراجعين به صورت چايخانه بسيار مفيد ميباشد توليد، ضمن معرفي بيشتر صنايع توليد از طريق فروش به مراجعين داخلي و بويژه خارجي امكان رشد اقتصادي موزه را ميتوان فراهم نمود.
منبع :باغ موزه آب ، پایان نامه کارشناسی معماری ، مشایخی ، روح الله ، 1383، دانشگاه شهید رجایی
گزارش کار
امشب از ساعت 8.5به ده تا از بجه های کلاس اموزش استفاده از سایت رودادم چه کار کنیم دیگه خراب رفیقیم
• در باره موزهها
هر سال در دنیا میلیونها انسان از موزهها دیدن می کنند که نتیجه ان رشد و توسه موزهها در انواع مختلف است
یکی از دلایل رشد موزه ها برقرار شدن یک سیاست جهانی موزه داری است که باید منابع مالی ان تعمین شود وریختن یک برنامه حرفه ای برای توسعه در همه زمینها انجام شود
موزه ها کلید فرهنگها هستند و نقش بسیار مهمی در جذب توریست بازی می کنند که این خود سبب افزایش نقش فرهنگ بومی و منطقه ای می شود
موزه ها مکانهای هستند که منعکس کننده تغییرها در فرهنگها هستند موزه ها می توانند نقش با ارزشی در توسعه ,شناخت و فهماندن یک جا یا یک کشور به استفاده کنندگان خود بدهند در واقع نمایشی از تغییراتی است که در تغییر حکومتها و تاثیر ان بر فرهنگها است
موزه ها میتوانند فاصله بین گذشته و حال را کم کنند و را هی به اینده را به ما نشان دهند
امروزه موزه ها نقش بسیار مهمی در جامعه ,فرهنگ,اقتصاد دارند که با سیاستهای وحمایتهای دولت این سودها را برد
دسته بندی موزه ها از لحاظ مجموعه ای
1-موزه ملی
2-موزه باستان شناسی
3-موزه هنر
4-موزه مردم شناسی
5-موزه منابع طبیعی
6-موزه علم
7-موزه تاریخ
8-موزه زمین شناسی
9-موزه صنعتی
10-موزه نظامی
دسته بندی موزهها از لحاظ اینکه چه کسانی آن را ایجاد کرده اند
1-موزه دولت
2-موزه شهرداری
3-موزه دانشگاهی
4-موزه های خیریه
5-موزه ارتش
6-موزه شرکتهای تجاری
7-موزه های شخصی
دسته بندی موزه ها بر اساس محیط اجرا
1-موزه های کشوری
2-موزه های شهری
3-موزه های محلی
4-موزه های روستای
دسته بندی موزه ها از لحاظ روش ارائه
1-موزه های مذهبی
2-موزه های هوای ازاد
3-موزه های خانه های تاریخی
4-موزه های چند منظوره
عوامل ایجاد موزه
1-سودهای اجتماعی و فرهنگی
2-سودهای اقتصادی
3-سودهای سیاسی
موزه و مردم
یکی از دلایلی که مردم به موزه نمی ایند این است که انها فکر می کنند موزهها جای راحتی برای انها نیست چرا که موزه داران نامهایی برای موزهها می گذارند مثل موزه بزرگ توریست در اینجا مردم محلی فکر می کنند این موزه برای توریستها است در انجا جای برای انها نیست ویا جو حاکم بر موزه چنان است که مردم در ان احساس اهمیت وراحتی نمی کنندپس باید موزه را طوری طراحی کرد که مردم چه محلی و چه غیر محلی در ان احساس راحتی کنند برای این کار می توان چند مورد را نام برد
1-طراحی ورودی که باید طوری طراحی شود که خوش امد گو باشد و نمایش این باشد که جه جیزی در داخل بنا در انتظار ما است
2-نمایش تبلیغات در تلویزیون تا مردم ببینند چه روابطی در موزه جریان دارد
3-ترتیب دادن بازدیدهای دسته جمعی تا مردم عادی در این گروهها به بازدید بیایند و احساس غریبی نکنند
4-در طراحی مکانهای استراحت باید دقت کرد وسعی کرد مقداری از فرهنگ ان منطقه و محله را در ان جا داد
5-برای موزه ها مکانهای را هم برای بچه ها در نظر بگیریم تا خانواده ها با اسایش خیال در گالریها بازدید کنند
برای داشتن یک موزه خوب و فعال باید به سوال هایی که مطرح می شوند جواب دهیم
1-چه چیز باعث تحرک و هیجان مردم می شود
2-چه کسانی از موزه بازدید می کنند
3-بازدید کنندگان دارای جه شخصیتی هستند
4-چرا مردم به موزه می ایند
5-چه زمانی برای بازدید می اینند
6-چه زمانی را می خواهند در موزه بگذرانند
نور و روشنای در موزه
نور خوب تفاوتهای را در موزه به وجود می اورد که ما می توانیم خوب ببینیم و بفهمیم در واقع طراحی نور را هم در موزه باید مد نظر بگیریم برای طراحی نور در موزه باید بدانیم که ما سه نوع نور را می توانیم مد نظر بگیریم
1-نور روز
2-نور لامپهای تنگستنی
3-نور لامپهای فلورسنت
نور روز
سرچشمه این نور از طبعت و از خورشید است که ارزان است و به بازدیدکنندگان این اجازه را می دهد که خود را با دنیای بیرون در ارتباط ببینند اما از طرفی نور روز به سختی قابل کنترل است و دارای امواج فرابنفش است که مشکل می توان ان را حذف کرد چراکه این اشعه به اثار ضرر می رساند
نور لامپهای تنگستنی
ابن لامپها به لامپهای حبابی هم معروف هستند این لامپها دارای تنوعات در رنگها هستند .لامپهای تنگستنی به ما یک نور گرم می دهدکه به راحتی قابل تطبق هستند .لامپهای تنگستنی اشعه فرابنفش کمتری دارند و حتی قابل تنظیم هم هستند اما گرمای زیادی تولید می کنند ودرجه رنگشان را بسختی می توان کنترل کرد و برق زیادی هم استفاده می کنند ولی در کل نور ایده الی برای موزه ها هستند
نور لامپهای فلورسنتی
لامپهای مهتابی دارای درجه رنگ متفاوت و گرمای کمی تولید می کنند اما غیره قابل تنظیم هستند و نور ضعیفی برای پردازش دارند و امواج فرابنفش متناسبی پخش می کنند از نور این لامپها برای تابلوهای اصلی استفاده می شود
لیست فضاهای را که می توان در موزه دید عبارتند از
1-فضاهای عمومی
2-فضاهای نمایشگاهی
3-فضاهای سرویس دهی
فضاهای عمومی عبارتند از
1-ورودی
2-پذیرش
3-اطلاعات
4-رستوران
5-سرویس بهداشتی
6-اتاق مطالعه
7-سالن سخنرانی
8-سالن اجتماعات
فضاهای نمایشگاهی
1-گالری دائم
2-گالری موقت
3-کتابخانه
4-ارشیو
5-اتاق اسناد و مدارک
7-اتاق ارسال و توزیع
بخش سرویس دهی ونگهداری
1-اتاق رئیس
2-بخش مالی
3-اتاق کنترل و ایمنی
5-انبار
6-اتاق عکاسی
7-فروشگاه محصولات
8-پارکینگ