مکان دیدنی وموسیقی شنیدنی
شاید این حالت برای خیلی از ما پیش آمده باشد که با نگاه کردن به آثار معماری بجای مانده از گذشته زمزمه های موسیقی ناب ایرانی را در ضمیر ناخودآگاه خود بشنویم . مشاهده در و دیوار آرامگاه "عارف" شوریده "بایزید بسطامی" یا "شاه نعمت الله ولی" در ماهان کرمان ناخودآگاه تداعی کننده زخمه های سه تارعبادیست. شاید بازدید از حافظیه شیراز و آرامگاه شیخ اجل سعدی؛ هر کدام موسیقی خاص خود را در ذهن بیننده تداعی کنند. من خودم هر وقت در میدان نقش جهان اصفهان قدم می زنم، از مشاهده آن فضای لطیف ناخودآگاه جملات تار استاد "جلیل شهناز" را در ذهن مرور می کنم. شاید دلیل آن این باشد که معماران نجیبی که گوهر عمر خود را به پای خلق یک بنای ماندگار ریختند، جز عشق به زیبایی و آفرینش، انگیزه ای به این ریاضت وادارشان نکرده و شهناز و عبادی هم جز حکایت عشق نمی گویند.
نگارگری که مردانه قلم در عصاره عمر خویش می زند تا شاهکار معماری و نگارگری روی سرامیک در جهان یعنی "مسجد امام" اصفهان را خلق کند، جز عشق به پرستش خالق همة زیبایی ها بهانه ای برای تحمل رنج چندین ساالة خود نمی تواند داشته باشد. از پیرها شنیده ام که وقتی کار ساخت مسجد امام تمام شد، معمار پیر آن را حالتی دست داد که توانست از محراب کعبه را ببیند. گویا آنقدر مرارت کشیده بود که بیش از این نتوانستند او را منتظر دریافت دستمزد گذارند یا خواستند عرق پیشانی پر چین و چروکش خشک نشده، اجرتش را تمام و کمال بپردازند. مزد رنج چندین ساله معمار پیر، دیدن خانة یار بود، بی واسطه.
مطمئنیم که در آن حالت کشف و شهود، رنج بهای چندین سالۀ خود را تمام و کمال دریافت کرد و خستگی را به نهایت از تن زدود. از مسجد امام به سمتی دیگر از میدان می رویم؛ عمارت عالی قاپو اثر ذهن متفکر دانشمند دورۀ صفویه "شیخ بهایی". هر وقت که در ایوان عمارت قرارمی گیرم، ناخودآگاه به یاد تصنیف لطیف "به اصفهان رو" که زنده یاد تاج اصفهانی خوانده می افتم و همزمان صدای سم اسبان دورۀ صفویه که درمیدان امام مشغول چوگان بازی هستند را می شنوم. این اماکن، مکانها یی هستند که تا از نزدیک نبینیم، نمی توانیم زیبایی های آنرا درک کنیم. این تفسیر همان "یدرک و لا یوصف" است.
به عنوان یک نوازنده و پژوهشگر موسیقی، این شانس را داشته ام که ارتباط "موسیقی و معماری" و "موسیقی و فرهنگ" را در کشور های دیگر نیز تجربه کنم، مثلاً "مراکش". وقتی برای اولین بار پای به خاک کشور مراکش می گذاشتم؛ حس جالبی داشتم. یکدفعه همه چیز تغییر کرد. مغربیها سبزه اند با موهایی مجعد. نوع زبان عربی که صحبت می کنند مخصوص خودشان است -عربی تو دماغی که آمیخته به لغات فرانسه و زبان افریقایی است- و در مورد ساکنان جبل الطارق و مرز اسپانیا باید زبان و فرهنگ اسپانیولی را هم به مجموعۀ ذکر شده اضافه کنیم.
موسیقی و آوازشان هم تودماغی و خاص است. کلاَ وقتی در شهر های کشورهای عربی قدم می زنید، بوی تند قهوه به مشام می رسد. اضافه بر اینکه در مراکش نوشیدن یک نوع چای بسیار متداول است که به آن "چای مغربی" می گویند. تقرباً شبیه چای خودمان است با این تفاوت که داخل آن نعنای تازه ریزند بسیار پرشکر نوشند. قوری هایی هم که استفاده می کنند فرم خاصی دارد و ترکیب آن با لباسشان که شامل شلوار گشاد و یک نوع لباس به نام "جیلابا" که شبیه یک عبای جلوبسته است و کلاه خاص قرمز رنگ و نوع معماری؛ آدم را به یاد داستانهای "سند باد"و"علی بابا" می اندازد. همیشه لبخند می زنند. وقتی داخل کوچه ها محله های قدیمی شهر که تنگ هستند و کف و دیوار سنگی دارند قدم می زنید؛ موسیقی مغربی از در و دیوار بر گوش و ذهن خستۀ مسافر می نشیند و این موسیقی آمیخته با صدای دستفروشانی است که با آن لهجۀ خاص فریاد میزنند و کالاهایشان را تبلیغ می کنند. بهترین نوازندۀ عود مراکش، استادی است به نام"سعید الشرایبی" که وزیر فرهنگشان به او لقب"مضراب طلایی" داده است، آسمانی ساز می زند و با اینکه سالهاست از سرطان خون رنج می برد؛ ولی چهره اش همیشه آرام و متبسم است و بسیار مرد شریفیست. یک دنیا صفا ومحبت. با وجود فرصت کم از او بسیار آموختم. مغربیها تقریباً هر آنچه که از دریا می شود صید کرد را صید کرده و نوش جان می کنند. اگر مراکش رفتید مواظب باشید که گوشت اختاپوس را بجای سینۀ مرغ میل نکنید!
و اما لبنان. محل برخورد فرهنگ شرق و غرب. محل تلاق طبیعت زیبا و ساختمانهای مدرن سر به فلک کشیده. پایتخت زیبایی. عربی را با یک لهجۀ خیلی لطیف صحبت می کنند؛ و البته تقریباً همه زبان فرانسه را میدانند. بعضی جاها هم که اصلاً زبان مادریشان را کنار گذاشته اند و فرانسه صحبت می کنند. حیف. محل های زیادی برای فراگیری موسیقی دارند ولی معروفترین مرکز آموزش موسیقی "کنسرواتوار موسیقی ملی" بیروت است. بهترین نوازندگان عود آن هم "مارسل خلیفه" و "شربل روحانا" هستند که با هم نسبت دایی و خواهر زادهای دارند و هر دو نوازندگان قدر و خلاقی هستند.
سوریه از نظر نوع لهجه عربی به لبنان بسیار نزدیک است. مانند اصفهانی ها که فارسی را آهنگین تکلم می کنند، سوری ها هم عربی را آهنگین حرف می زنند و آخر جملات را به فرم زیبایی می کشند. نوع معماری، معماری اسلامی- مدیترانه ای است و با نوع موسیقیشان بسیار ارتباط دارد. مردم اغلب سطح زندگی نسبتاً پایین دارند ولی موسیقی جزئی از زندگیشان است. در کشورهای عربی نوع مقام ها و شیوۀ اجرای آن و همچنین نوع زبان عربی که با آن گفتگو می کنند، کشور به کشور فرق می کند و فرهنگ عامه هم ترکیبی است از فرهنگ بومی و محلی به اضافۀ فرهنگ اسلامی؛ ولی متأسفانه در همه جا تأثیر فرهنگ غرب را می بینیم. کاش شرقی ها قدر این تنوع و تعدد فرهنگ را می دانستند
تحلیل کتاب
نام کتاب:هنر مدرن
مولف:نوربرت لینتن
ترجمه:علی رامین
قیمت:9500
کتاب هنر مدرن که به قلم یکی از نامدارترین محققان و منتقدان هنر در انگلستان نگاشته شده در میان کتابهایی که درباره
تاریخ هنر مدرن نوشته شده اند از شهرت و اعتبار ویژه ای برخوردار است.این کتاب که از زمان نشر نخست ان در 1980
به کرات بازنگری ،تجدید چاپ و به اغلب زبانهای جهان ترجمه شده است.سالها یکی از مهمترین منابع و مراجع مورخان
منتقدان و پژوهشگران هنر مدرن بوده است.درباره اینکه هنر مدرن دقیقا از چه زمانی اغاز می شودو کدام اثر هنری ،سبک
هنری،جنبش هنری یا حتی گفتمان هنری را می توانیم در توالی زمانی تاریخ هنر نقطه شروع هنر مدرن بنامیم.اختلاف نظرهایی
میان مورخان و پژوهشگران هنر وجود دارد.برخی معتقدندکه هنر مدرن در دهه 1860 با نمایش تابلودی ناهاردر سبزه زار اثر
ادواردمانه در سالن مردودهای پاریس اغاز می شودو تا دهه 1970 ادامه می یابد.برخی دیگر هنر مدرن ورا حدودا هنر قرن بیستم
می دانند.سال 1905 یعنی زمان گشایش نمایشگاه فووها در سالن پییز در پاریس را نقطه عزیمت خود قرار می دهند.نوربرت لینتن
مولف کتاب حاضر ضمن انکه بر دهه نخست قرن بیستم به عنوان سالهای اغازین شکل گیری هنر مدرن تکیه می کند بر کار چند
هنرمند برجسته دهه های پایانی قرن نوزدهم به عنوان پیام اوران و زمینه سازان هنر مدرن نظر می افکند.
بحث اصلی کتاب با توصیف و تحلیل جنبش های های بزرگ قرن بیستم همچون فوریسم،کوبیسم،فوتوریسم،اکسپرسیونیسم اغاز
می گردد و یا بررسی ژرف کارانه دیگر مکاتب مختلف هنر قرن بیستم از جمله سوپره ماتیسم،کنسترو کتیویسم،دادارسوررءلیسم
،رءالیسم سوسیالیستی ،اکسپرسیونیسم انتزاغی ،پاپ ارت،مینیمال ارت،هنر مفهومی جز اینها دنبال می شود.تشریح و تحلیل
شرایط تاریخی و اجتماعی شکل گیری و تحول هنر مدرن از بر جسته ترین ویژه گی های کتاب حاضر است.
.
.