باید نگاهی به بناهای معماری خود بیندازیم و ببینیم که در معماری ما نور جایگاه خاص دارد .نور در معماری و فرهنگ ما نقشی روحانی دارد و هرگز بصورت مستقیم در بناهای مذهبی ما استفاده نشده ولی با چنان مهارتی نور در این فضا قرار گرفته که ما همواره خود را با ان در پیوند می بینیم
منظورتان از عدم استفاده مستقیم از نور در بناهای مذهبی چیست؟ آیا در صحن مساجد، هشتیهای ورودی یا شبستانها از نور مستقیم استفاده نشده؟ چگونه ناظر خود را همواره در پیوند با نور میبیند؟ آیا فضاها در معماری سنتی ایران تاریکتر از امروز نیستند؟ آیا دیدهاید چگونه معمار ایرانی فضای بدون پنجره را در طرح خود منظور میکند؟
دااشتن تجربه در امر و آشنایی کامل با قیمت مصالح و خرج و مخارج و چگونه با کمترین قیمت بیشترین بازدهی را داشته باشیم می تواند شما را یاری کند و قطعا کسی که با ساخت ویلا و چم و خم این امر آشنایی دارد می تواند در امر ساخت ویلا موفق تر باشد و این راه را انتخاب کند ولی برای کسی که که در زمینه ساخت ویلا آشنایی کافی را ندارد ساخت ویلا با ریسک است با اطلاعات کافی و کامل خرید ویلا انتخاب خوبی است.خرید ویلا قوانین خاص خود را دارد که شامل: روند بازدید از ویلا،آشنایی با چگونگی بررسی مدارک،آشنایی با انواع سند ویلا،اطلاع از ویژگی های ویلا و چگونگی ارتباط با فروشندگان و مشاورین املاک.
معماران ما در نور بصورت یک حجم روشنای وارد فضای ما نکرده اند بلکه با ایجاد موانه ای در برابر نور ان را یا شکسته یا از باز تاب ان استفاده کرده اند بنظرم این طور استفاده از نور تقدسی به ان می دهد چرا که ما شعاعهای از این نور را از منبع اصلی گرفته و ان را انطوری که می خواهیم کنترول می کنیم مانند پنجرههای مشبک در مسجد شیخ لطف الله و یا پنجرههای با شیشه های رنگی و از همه زیرکانه تر قرار دادن حوضهای در حیاط روبروی اتاق اصلی که دارای دیوارهای روشن و یا ائینه کاری دارد است که البته این حوضها دارای فواره هستند که سبب تلاطم در اب وبازی با نور می شود .
فضای معماری سنتی ایران را نباید تاریک حساب کرد بلکه باید روحانی گفت که انهم برگرفته از ایران قبل از اسلام است وقتی ما در نور روز قرار می گیریم نمی فهمیم که روشنای چه مفهومی دارد از طرفی طبق مذهب مان چه در دوره اسلامی چه در قبل از ان خدارا پرتوی از نور می دانیم پس برای درک بهتر خدا نیاز به پرتوهای از نور داریم که وقتی ان را وارد مجموعه ای تاریک می کنیم حضورش را احساس می کنیم
خوشحالام که برای حرفهایتان دلیل دارید. تعجب میکنم که دیگران هنوز به نوشتههای شما پاسخ نگفتهاند. باید با هم فکر کنیم.
چرا كاندينسكي صداي فلوت را به رنگ خاكستري چرا كاندينسكي صداي فلوت را به رنگ خاكستري درخشان نسبت مي دهد؟ خيابان در تاريك روشن سحر چه احساسهائي را مي تواند بر انگيزد؟ و چطور اين احساس ها در حضور هزاران هزار نوري كه از پائين ساختمان به نوك آن مي تابند و فضاي دهشتناك يك جنگل سنگي را پديد مي آورند تغيير مي كنند؟ چرا مشاهدة سوسوي چراغ كلبه اي در دور دست ها اميد مي آفريند؟ يا چگونه لبخندي انعكاس تلالؤ نور بر سطح آب را تداعي ميكند؟ و مثالي ساده تر، چگونه چهره مان تغيير مي كند هنگامي كه در پرتو نور مشعلي قرار مي گيرد؟
نور شفافترين، نرمترين، آسانترين و ارزانترين مواد ساختاري موجود در توليد كيفيت ها و اشياي مورد نياز محيط انساني است. چيزي است كه امكان شخصيت سازي و حيات بخشيدن به فعاليتهاي روزمره و باز نمائي زندگي در تصورات و حالات رواني متغير را فراهم مي سازد. نور مي تواند در فضائي خشن و بي روح همچون مبلي راحتي از ما استقبال كند. به همين دليل نور مناسب ترين مادة ساختاري است كه مي تواند به فعاليتهاي روزمره ما شكل، زيبائي، لذت و راحتي ببخشد.
نور ميتواند امكان خلق سيستمهاي محيطي هوشمند و سازگار را در بازسازي محيط مصنوع در اختيار ما بگذارد. كليساي تادائو آندو نمونه مناسبي براي نشان دادن اين سيستم هاست.
نورخوب است نور زیبا است نور مهربان است نور چیزی جز ذات خداوند نیست .اما خداوند هم برای همه مفهوم مهربان بودن را ندارد حال انکه او ذاتا خوب است حال انکه نور می تواند برای فرد تشنه در بیابان چنان تنفر امیز باشد اما برای فردی در تاریکی امید بخش .نور علاوه بر خوبیهایش ضررهای هم دارد مثل گرما ,اشعه فرا بنفش و … از دید من معماران ما حق واقعی نور را در اثار خود عطا کرده اند و از نرم ترین و رویای ترین بخش نور استفاده کرده اند
وقتی از نور و حتی از تمام اجزا موزه صحبت می کنیم نبایست انسانی را که در این موزه می اید فرموش کنیم به نظرم باید تمام اجزای طرحمان دارای مقیاس انسانی باشد